جستجو
فارسی
 

فداکاری های استاد برای عشق، قسمت ۷ از ۱۰

جزئیات
بیشتر بخوانید
من واقعا آنرا خیلی دوست دارم. من اغلب آنجا نمی مانم، شما آنرا میدانید. من واقعا هتل دوست ندارم، خیلی سرد است. اما، آن یکی بهترین است. بهمین دلیل، اگر مجبور باشم بروم، به آنجا میروم. زیرا آنها خیلی بامزه اند، این افراد، خیلی بامزه اند. [...] وقتی یکبار از مراسم خاکسپاری رئیس جمهور اسلوانی به خانه آمدم، خیلی خسته بودم، و حس میکردم در گلویم دارم خفه میشوم یا اینکه در تابوت هستم. و به هتل رفتم زیرا نمیتوانستم در خانه بمانم.[...] بلافاصله من رفتم و به آنها گفتم: "من خیلی خسته هستم. نمیدانم چکار کنم. به من یک اتاق بدهید، هر اتاقی." و بلافاصله، یکی به دیگری گفت: "برو این و آن را برای ایشان بخر. ایشان خسته هستند. این را خواهند نوشید. آن را خواهند نوشید. [...]

دانلود عکس   

بیشتر تماشا کنید
همه قسمت‌ها (7/10)
1
میان استاد و شاگردان
2024-01-18
5565 نظرات
2
میان استاد و شاگردان
2024-01-19
4604 نظرات
3
میان استاد و شاگردان
2024-01-20
4281 نظرات
4
میان استاد و شاگردان
2024-01-21
3943 نظرات
5
میان استاد و شاگردان
2024-01-22
4083 نظرات
6
میان استاد و شاگردان
2024-01-23
3986 نظرات
7
میان استاد و شاگردان
2024-01-24
3875 نظرات
8
میان استاد و شاگردان
2024-01-25
3681 نظرات
9
میان استاد و شاگردان
2024-01-26
3648 نظرات
10
میان استاد و شاگردان
2024-01-27
4127 نظرات