استاد جک میگویند | سوپریم مستر تلویزیون

2024-05-26 2972 نظرات

114

2024-05-26

دختر کوچکی با مادرش در کلیسا بود که احساس کرد، حالش بد شده است. گفت: "مامان، می تونیم حالا بریم؟" مادر گفت: "نه." "خب، فکر می‌کنم حالم بد است." "پس از درب جلویی، برو بیرون، تا پشت کلیسا، پشتِ بوته، آنجا کارت را بکن." بعد از حدود دو دقیقه، دختر کوچک به صندلی خود بازگشت. مادرش پرسید: "مگر حالت بد نبود؟" دخترک پاسخ داد: "بله." "خب، چطور توانستی تا پشت کلیسا بروی و به این سرعت برگردی؟" [...]

عشق قدرتمند تر از منیت است، قسمت ۵ از ۸

30:28

عشق قدرتمند تر از منیت است، قسمت ۵ از ۸

2024-05-25 3008 نظرات

127

2024-05-25

هنگامی که (حضرت) عیسی زنده بود، او حتی کفش نداشت. مجبور بود همیشه و همه جا پنهان شود.[...] و پس از مرگ او، به تعداد کلیساهای ما نگاه کنید. (بله.) خالی؛ برخی خالی، برخی بزرگ و خالی هستند. [...] اگر به ما میدادند تعمیرش می‌کردیم. هزینه برق، آب و غذا را می‌دادیم و تعمیرش می‌کردیم. این بهترین راه برای استفاده از کلیسا است، درست است؟ میرویم و به درگاه خدا دعا میکنیم، برای بشریت مدیتیشن می کنیم. اما الب

همراه با استاد از زمان استراحت لذت ببریم، قسمت ۳ از ۴

30:37

همراه با استاد از زمان استراحت لذت ببریم، قسمت ۳ از ۴

2024-04-06 2823 نظرات

116

2024-04-06

یک دکتری بود. [...] یک روز از او دعوت کردند تا به سراغ شخصی بیاید که در حین تمرین تیراندازی با کمان به طور تصادفی به خود شلیک کرده بود. و به پای خودش شلیک کرده بود. [...] تیر به اعماق بدن رفته بود و نیمی از آن بیرون و نیمی در بدن بود. پس دکتر آمد، چاقویی برداشت، قسمت بیرونی را از وسط برید و سپس به خانه رفت. و مریض گفت: «آهای، آهای، آهای...!» [...]

موش طلایی مقدس، قسمت ۵ از ۶

28:36

موش طلایی مقدس، قسمت ۵ از ۶

2024-04-02 2702 نظرات

105

2024-04-02

بسیار خب! بیایید چند جوک داشته باشیم. اینها چند جوک آولاکی (ویتنامی) هستند، [...] یک استاد بود، به اصطلاح استادی بود. نمی دانم، شاید حتی یک استاد اعظم بود. او بسیار پرهیزگار بود، فرض کنیم که چنین بود و بسیار تمیز، بسیار منزه بود جوری که به آن استاد برای مثال نمی شد چیزی اهدا کرد، وگرنه کارت شناسایی تان گرفته می شد! [...] بعد این استاد زن و بچه ها و همه اینها را نیز داشت و او بسیار معروف بود، آن هم

موش طلایی مقدس قسمت ۲ از ۶

20:08

موش طلایی مقدس قسمت ۲ از ۶

2024-03-30 3079 نظرات

125

2024-03-30

پس اینطور نیست که بتوان هر چقدر قدرت که بخواهیم، به این پایین آورد. باید با استفاده از نور، آن را پوشاند. مثل وقتی که چیزی را در یک کیف می‌گذارید. چیزهای حساس را در کیف می‌گذارید. [...] نمی‌توانید آنرا همینطوری، در بیرون بگذارید. وگرنه همه شوکه می‌شوند و می‌میرند، یا به خاطر قدرت برق، سوزانده و جزغاله می‌شوند. و مسلماً قدرت خداوند، زیلیون‌ها، هزاران زیلیون‌ها هزار برابر قویتر است. پس باید با نور م

فداکاری های استاد برای عشق، قسمت ۱۰ از ۱۰

28:41

فداکاری های استاد برای عشق، قسمت ۱۰ از ۱۰

2024-01-27 3358 نظرات

114

2024-01-27

این استاد نصرالدین بسیار شیطون بود. یک لطیفه ای از او: یک بار نصرالدین به باغ همسایه رفت و یکی از هندوانه ها را برداشت و در کیفش گذاشت. و سپس همسایه بیرون آمد و پرسید: "هندوانه من در کیف تو چه کار می کند؟" متشکرم، عزیزم. بروید آنجا بخورید. (بله. متشکرم.) و استاد نصرالدین گفت: "من هم داشتم همین سوال را میکردم." او خیلی بامزه بوده. من داستان های او را دوست دارم. حتی اگر آنها را بارها و بارها بخوانم،

ما همیشه باید قدر آنچه که داریم را بدانیم، قسمت ۱۱ از ۱۲

34:34

ما همیشه باید قدر آنچه که داریم را بدانیم، قسمت ۱۱ از ۱۲

2023-12-22 2849 نظرات

107

2023-12-22

این روزها خیلی عشق احساس میکنم. نمی‌دانم با این همه عشق چه کنم. من خودم هم نمی‌خواهم بروم. خود من هم نمی‌خواهم بروم خانه. [...] خیلی عشق، به هیچ چیز دیگری نیاز نیست. «تمام چیزی که نیاز داریم عشق است.» این چیزی است که آنها می‌گویند. خدایا. واقعاً درست است. واقعاً درست است. خوب است. وقتی صدها نفر هستند ولی احساس یکی بودن دارید، خوب است. احساس باهم بودن می‌کنید. چرا اینبار این‌قدر شیرین است؟ یا همیشه

از الگوی من پیروی کنید و به بشریت یاری برسانید، قسمت ۱۰ از ۱۴

39:57

از الگوی من پیروی کنید و به بشریت یاری برسانید، قسمت ۱۰ از ۱۴

2023-10-27 2937 نظرات

127

2023-10-27

هر سیستم (ازدواج) احتمالا مطابق با سنت شرایط است، در کشوری که در آن زندگی می کنیم. لزوماً از مسلک مذهب نمی آید، از آن مذهب. احتمالا در آنزمان، هرکسی باید ازدواج میکرده، و ازدواج در رسوم آنها بسیار ارزشمند بوده، بنابراین اگر آن فرقه مخالف با روند جامعه پیش میرفت، احتمالا نمیتوانستند دوام بیاورند.

اسن های پرهیزکار، قسمت ۱۱ از ۱۲

34:00

اسن های پرهیزکار، قسمت ۱۱ از ۱۲

2023-05-07 3326 نظرات

122

2023-05-07

حدس می‌زنم آب میوه ها تمام شده، نه؟ خب، بچه ها، هر مهمانی ای باید یکروزی تمام شود. امروز، همه چیز داشتید. (بله.) شامپاین (غیر الکلی)، حتی چیپس و شعبده بازی داشتید. (متشکرم، استاد.) به خانه بروید و بخوابید! همه چیز خوردید و هنوز مقدار غذای زیادی هم دارید. خب بیائید تمامش کنیم و تمام سال را شاد باشیم! (بله.) شاید روز دیگری همدیگر را ببینیم.

سال جدید را با تفکر مثبت آغاز کنید، قسمت ۱۲از ۱۲

28:19

سال جدید را با تفکر مثبت آغاز کنید، قسمت ۱۲از ۱۲

2023-01-25 2884 نظرات

2023-01-25

یک کشیش، رانندگی می کرد. "زیگ-زاگ، زیگ-زاگ." خب پلیس اورا دید و متوقف کرد و گفت: "پدر، آیا مشروب خورده اید؟" متوجه اید، به کشیش گفت. کشیش گفت: «نه، نه. من فقط داشتم پشت فرمون آب می خوردم.» و بعد پلیس به صندلی عقب نگاهی کرد و یک بطری شراب دید، نه آب.

سال جدید را با تفکر مثبت آغاز کنید، قسمت۱۱ از ۱۲

29:48

سال جدید را با تفکر مثبت آغاز کنید، قسمت۱۱ از ۱۲

2023-01-24 2935 نظرات

2023-01-24

او از طبقه بالا، صدای خیلی بلندی شنید، بنگ! بوم! بوم!" از دوستش پرسید: "هی جان، آن بالا چه خبر است؟" جان گفت: "آه، مشکلی نیست. این چیزها عادی است!" او گفت: "منظوت از عادی چیست؟ چرا اینقدر صدایش بلند است؟" او گفت: "نه، این مادرم است که لباس های پدرم را روی زمین میکشد." او گفت: "اما مگر یک جفت لباس اینقدر سر و صدا دارد؟" او گفت: "چون پدرم در آن لباسها هست!"

سال جدید را با تفکر مثبت آغاز کنید، قسمت ۱۰ از ۱۲

33:07

سال جدید را با تفکر مثبت آغاز کنید، قسمت ۱۰ از ۱۲

2023-01-23 3056 نظرات

2023-01-23

آیا کسی جوک بلده؟ چیزهای خوب. بفرمایید. بله، برای سال نو، لطیفه می گوییم. برای سال نو ما می خندیم. این بهترین است. تمام بدبختی های بیخود را کنار میگذاریم. (بله.) ما سال نو را فقط با چیزهای خوب شروع میکنیم! (بله.) فقط تفکر مثبت! (بله.) صحبت های مثبت! (بله.) افکار مثبت! (بله.) اعمال مثبت! (بله.) بله! بله، به استاد کمک کنید!

سال نو را با افکار مثبت آغاز کنید، قسمت ۹ از ۱۲

33:37

سال نو را با افکار مثبت آغاز کنید، قسمت ۹ از ۱۲

2023-01-22 3232 نظرات

100

2023-01-22

"وضعیت نعناع" (مثل نو است). خانم: "من این فرش را پس میدهم من آنرا هفته پیش خریدم. شما به من اطمینان دادید که وضعیت آن نعناع (مثل نو) است." مغازه دار گفت: "بله همینطور است، خانم. به آن سوراخ در وسط نگاه کنید." من آنرا متوجه نمیشوم. (نعناع، یک سوراخ در وسط دارد.) نعناع، آهان، خب. وضعیت نعناع (مثل نو.) آه، مانند یک نعناع. نعناع های انگلیسی یک سوراخ در وسط دارند خیلی نعناع های دیگر در و

سال نو را با افکار مثبت آغاز کنید، قسمت ۷ از ۱۲

36:52

سال نو را با افکار مثبت آغاز کنید، قسمت ۷ از ۱۲

2023-01-20 3489 نظرات

112

2023-01-20

یک جوک: ۳ مرد، بعد از مرگ به بهشت رفتند... زبان آلمانی ام را تقویت کنم. ۳ مرد، مُردند، از بین رفتند به بهشت رفتند- آلمانی حرف زدن بعنوان یک خارجی. سنت پیتر از آنها پرسید "چه میخواهید؟" هرکدام میتوانستند یک آرزو کنند. اولین مرد گفت "در زندگی قبلی ام خیلی باهوش نبودم. در زندگی بعد، اگر دوباره روی زمین متولد شوم، میخواهم باهوشتر باشم، مثلا هزار برابر باهوشتر." [سنت پیتر] گفت: "بسیار خب.

از خودگذشتگی و تواضع، قسمت ۲ از ۱۲

31:32

از خودگذشتگی و تواضع، قسمت ۲ از ۱۲

2022-12-28 4541 نظرات

123

2022-12-28

می دانم که همه چیز دارید، اما آیا نصف ساندویچ مرا می خواهید. اوه، شاید یک روز، آن را داشته باشید. شاید. فقط برای دنیای وگان، دنیای صلح آمیز، صمیمانه با من دعا کنید. (بله، استاد.) و یک روز رویای شما محقق خواهد شد. (استاد، متشکرم.) این رویا [دنیای وگان].

روحیه متحد مردمِ اوکراین در پیش دنیا می درخشد، قسمت ۱۲ از ۱۲

28:44

روحیه متحد مردمِ اوکراین در پیش دنیا می درخشد، قسمت ۱۲ از ۱۲

2022-05-11 3499 نظرات

112

396p 720p 720pHQ 1080p

2022-05-11

فقط لذت ببرید! اگر احساس آرامش و سبکی دارید یا احساس بسیار بسیار خوشایندی دارید، به این معنی است که در سامادی هستید. و همانجا بمانید، و بعد بالاتر خواهید رفت یا شاید نروید، ولی آنجا بمانید.

شناخت خود از طریق جستجوی ساعیانه، قسمت ۴ از ۷

32:38

شناخت خود از طریق جستجوی ساعیانه، قسمت ۴ از ۷

2020-11-10 3803 نظرات

2020-11-10

شخصا، من فقط بیشتر کارها را در شب انجام میدهم زیرا همه جهان آرام تر است و مسائل خیلی مخل آسایش ام نمی شوند. در روز، کارهای دیگری دارم که انجام دهم. منظورم اینست که، شب هنگام بیشتر برای انجام بسیاری از کارهای دقیق است. یا شاید کارهای اداری، تشریفات اداری، کارهای خلاقانه. اغلب، من به تمرکز بیشتری نیاز دارم.

شناخت خود از طریق جستجوی ساعیانه، قسمت ۱ از ۷

30:24

شناخت خود از طریق جستجوی ساعیانه، قسمت ۱ از ۷

2020-11-07 5045 نظرات

2020-11-07

ازدواج خوبی ها و بدی های خود را دارد. اگر ازدواج کنید، یاد می گیرید که چطور سازگار شوید، چطور آشتی کنید و با ملاحظه باشید. در مورد

خصوصیات یک شوهر خوب، قسمت ۱ از ۲

35:17

خصوصیات یک شوهر خوب، قسمت ۱ از ۲

2020-06-13 5992 نظرات

2020-06-13

There was a joke, the disciple asked the Zen Master, “Master, I ask for nothing, I just ask you please bring me to the land of eternal peace.” And the Master said, “Yeah, even if I can, it won’t be peace anymore.” Looks like he knows. The Master knows everything. And there was a film called “Lost Horizon” also. And they found a place called Shangri-La, the lost people. They found a place called Sh

داستانهای بودایی: خدمتکاری به نام پونا -‏ قسمت ۱ از ۲

37:04

داستانهای بودایی: خدمتکاری به نام پونا -‏ قسمت ۱ از ۲

2018-09-10 4922 نظرات

2018-09-10